loading...
بیداری اسلامی
admin بازدید : 18 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

2tamaddon

 

دکتر عبدالعظیم الدیب/ ترجمه: عادل حیدری

شامگاه روزی که مردم از نماز مغرب بازمی‌گشتند عبدالرحمن بن ابوبکر از یکی از راه‌های مدینه می‌گذشت که مشاهده نمود سه نفر با هم چیزی را زمزمه می‌کنند (ابولؤلؤ مجوسی، هرمزان و جفینة) هنگامی که بدانها نزیک شد و سلام نمود اضطراب شدیدی آنها را در بر گرفت و ناگهان خنجری که دارای ویژگی‌های خاصی بود (و دو سر داشت) از میان آنان بر زمین افتاد بگونه‌ای که توجه عبدالرحمن را بخود جلب نمود اما عبدالرحمن راه خود را در پیش گرفت و خود را به آنچه دیده بود و اضطراب سه شخص و خنجر عجیب مشغول ننمود.

درباره ما
Profile Pic
..................وبلاگ بیداری اسلامی .................. ...اهل سنت ایران و فارسی زبانان اهل سنت... ..دانشگاه پیام نور بروجن..
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    وبلاگ بیداری اسلامی چطور هست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 92
  • بازدید کلی : 601